ابتدا توضیحی در مورد حکمرانی ارائه خواهم داد. از کجا می آید و چگونه در بین اندیشمندان جهان و همه نهادهای اقتصادی و بین المللی مطرح شده و امروز ابزاری برای درخواست وام هر کشوری شده است. آنها می گویند شما باید این نسخه از حکمرانی خوب را اجرا کنید تا بتوانیم به شما وام بدهیم.

حکمرانی ادامه نظام سیاسی در طول تاریخ است. انسان هرگز بدون حکومت نبوده است. یعنی از روزی که اولین جامعه برای بشر ایجاد شد، حکومت داشت، چون اداره جامعه بدون حکومت ممکن نیست.

مهم ترین حکومت های گذشته امپراتوری ها بودند. به تدریج امپراتوری ها به «دولت های ملی» تبدیل شدند. دولت کشور؛ یعنی دولت هایی که قدرتشان فقط در داخل کشور تعریف می شد. ایران خود هم امپراتوری و هم حکومت کشور را تجربه کرده است. پادشاهان ما تمام ایالت کشور بودند. تا دوره پهلوی حکومت مملکت بود یعنی چیزی از طرف مردم مطرح نمی شد. خود شاه بدون رضایت مردم روی کار آمد.

در قرون اخیر، در برخی از نقاط جهان، مردم از امپراتوری و وضعیت کشور به «وضعیت ملت» نقل مکان کرده‌اند. حکومت ملت یعنی حکومتی که با آرای ملت تشکیل شده است. دولت کارگزار مردم است. جمهوری اسلامی نیز نظام دولت-ملت را پذیرفت.

برخی می گفتند دولت مملکت هم مشکل دارد، می گفتند جامعه را طبقه بندی می کند. برخی ثروتمند و برخی فقیر می شوند. عدالت اجتماعی یا اقتصادی و عدالت توزیعی در جامعه ایجاد نمی شود. از این رو، ایده دیگری تحت عنوان «دولت رفاه» در سراسر جهان مطرح شده است. در تعریف دولت رفاه آمده است: دولتی که بتواند به طور فعال و کارآمد بیشترین رفاه ممکن را برای بیشترین افراد فراهم کند.

متفکران با درک این موضوع که دولت رفاه دارای کاستی‌های متعددی است، ایجاد «حکمرانی خوب» را پیشنهاد کردند. نه یک امپراتوری، نه یک دولت-ملت، نه یک دولت-ملت، نه یک دولت رفاه، بلکه یک حکومت خوب. و این ایده در سراسر جهان پخش شد.

بنیانگذاران حکومت داری خوب فکر می کردند که باید قدرت را از دولت بگیریم. در واقع آنها دولت را به یک شرکت تبدیل کردند. گفتند باید قدرت را شراکت کنیم و دولت هم حزب قدرت باشد. آنها یک میز مثلثی را نشان دادند، گفتند: یک طرف دولت، یک طرف جامعه مدنی و یک طرف بخش خصوصی یا فعالان تجاری. و این سه طرف با هم تصمیم می گیرند و جامعه را اداره می کنند.

ابرقدرت ها این را مطرح کردند و به نهادهای بین المللی مانند سازمان حقوق بشر، بانک جهانی، صندوق بین المللی پول و نهادهای مرتبط با کشور سپردند. این نسخه را به همه کشورهای فقیر جهان سوم توصیه و تحمیل می کنند و جالب اینجاست که خود ابرقدرت ها عمل نمی کنند.

آنها حکمرانی خوب را مجموعه ای از ویژگی ها مانند شفافیت، مسئولیت پذیری، پاسخگویی، مشارکت شهروندان، برابری برای همه مردم و کارایی تعریف کردند. ظاهر برخی از این ویژگی‌ها بسیار خوب است، اما برخی بر اساس اصول و ارزش‌های جمهوری اسلامی نیست، اما به این اصول و ارزش‌ها توجهی ندارند.

تقریباً سی سال پیش مسئله حکمرانی در ایران مطرح شد. بعدها آثار خارجی درباره همکرانی به آرامی توسط نخبگان دانشگاهی ترجمه شد. کتاب ها و مقالات متعددی از دیدگاه نهادهای بین المللی و متفکران غربی درباره حکمرانی خوب نوشته شده است. این همکاری بعدها در زمینه های سیاسی و اقتصادی تقویت شد. زمانی مقام معظم رهبری برای دنیای مجازی این قاعده را گذاشتند، یعنی آنجا از این کلمه استفاده کردند. برخی می گویند باید در ورزش حکمرانی خوبی داشته باشیم و یا در حوزه های دیگر از این واژه استفاده می شود.

البته خیلی ها شرط می گذارند. گفته می شود که تفکر غربی در پس حکمرانی خوب نهفته است. این در خدمت اسلامی شدن است. عده ای گفتند کلمه حسنه را حذف کنید و چیز دیگری جایگزین آن کنید و شروع به نظریه پردازی کردند. عده ای گفتند به جای حکمرانی خوب، بگوییم حکمرانی مطلوب. آرزوی ما با آرزوی آمریکایی ها متفاوت است. کتاب هایی در این زمینه منتشر شد، آثاری هم منتشر شد، اما فقط ایده بود و پشتوانه ای پیدا نکرد.

برخی گفتند ما حکومت دینی می خواهیم. لذا فرمودند حکومت آرمانی، برخی گفتند حکومت سالم لزوماً مبتنی بر آیات، روایات، دین، خدا و پیامبر نیست. بگذار دولت سالم باشد و خوب کار کند. عده ای می گفتند که حکومت عالی که هدفش اعتلای معنوی و اصلاح جامعه است، به این معناست که هم مبانی دینی دارد و هم جهان مردم را تنظیم می کند. همچنین جهان را در مسیر معنویت قرار می دهد. این هم یک ایده بود.

اما می‌خواهیم بگوییم «حکومت اسلامی» که همه این ویژگی‌های مثبت حکومت برتر، سالم، ایده‌آل و مطلوب را در آن ببینیم. در این حکومت؛ اولین سوالی که مطرح می شود این است: آیا همانطور که بانک جهانی و سازمان ملل پیشنهاد کرده اند، می خواهیم قدرت را بین دولت، جامعه مدنی و بخش خصوصی تقسیم کنیم؟ و کشور اینگونه اداره می شود؟

وقتی می گوییم که؛ یعنی قدرت به این شکل توزیع و توزیع می شود. با روایاتی که به ولی فقیه مشروعیت داد چه کنیم؟ چگونه باید مشروعیت را ارتقا دهیم؟ آیا می توانیم به این تعاونی سه نفره مشروعیت بدهیم؟ فرض کنیم منظور امام زمان (عج) همین بوده است؟ آیا در رابطه با فقه و دین می توانیم این کار را انجام دهیم؟ آیا چنین چیزی امکان پذیر است یا خیر؟ این موضوع بحث برانگیز است.

بحث بعدی این است که باید در این همکاری با بخش خصوصی ارتباط پیدا کنیم زیرا وقتی خصوصی سازی را در تفسیر اصل 44 قانون اساسی مطرح کردند، عده ای گفتند این یعنی قدرت اقتصادی نباید در اختیار خصوصی باشد. بخش در دست دولت باشد و بخش خصوصی تصمیم گیرنده اصلی باشد. چیزی شبیه حکمرانی خوب، در واقع. آیا باید اینگونه باشد؟

بحث بعدی در این حکومت، مقوله «دولت» است. منبع قدرت حکومت و خاستگاه و نقطه شروع مشروعیت حکومت کجاست؟ این یک بحث جدی است و تا زمانی که درباره آن بحث نکنیم نمی توانیم بگوییم حکومت اسلامی چیست. در مقوله حکومت اسلامی برای رسیدن به حکومت اسلامی ابتدا باید رابطه حکومت و دین، حکومت و مردم و حکومت و جامعه مشخص شود.

بحث دوم درباره دولت این است که دولت تشکیل شد. آیا کارآمد و مفید است؟ برخی از ویژگی های یکسان در همان حکمرانی خوب گنجانده شد. آیا این بدان معناست که کارآمد و مؤثر است، آیا پاسخگو است، آیا مسئولیت پذیر است؟ آیا این دولت آمادگی پذیرش مسئولیت و پذیرش دلایل کوتاهی خود را دارد؟ همچنین باید بحث کنیم که حکومت دینی، حکومت اسلامی، چقدر کارآمد و مفید است. چقدر می تواند جامعه را برنامه ریزی و مدیریت کند؟

سومین بحثی که ما به عنوان مقدمه ای برای حکومت اسلامی به آن نیاز داریم این است که این دولت اسلامی چگونه قدرت را توزیع می کند. آیا قدرت در دست یک نفر، یک باند، یک ملت، یک حزب، یک فکر یا یک گفتمان متمرکز است یا قدرت در سراسر کشور توزیع شده است؟ آیا بخش خصوصی، جامعه مدنی، دانشگاهیان، حوزه های علمیه، رسانه ها، احزاب، گروه ها، قومیت ها، استان ها و… هر کدام سهمی از قدرت دارند؟ آیا قدرت در اندیشه اسلامی باید متمرکز باشد یا در جامعه توزیع شود؟

نکته پایانی این است که وقتی دولت خوب عمل نکرده و مشکلاتی ایجاد نکرده یا ناکارآمد بوده و باعث فساد شده است، چگونه می توان پاسخگو بود؟ چگونه می توان این قدرت لجام گسیخته را مهار کرد؟

تمام فلسفه تاریخ بر این است که دولت ها باید با رای مردم به قدرت برسند. وقتی با رفراندوم آمدند دیگر نمی توانند چیزی زور بزنند. مجبور می شوند بگویند چهار سال گذشته و تمام می شود. حتی اگر دولت مرتکب فساد شود و طبق قانون عمل نکند، می توان از آن در دادگاه شکایت کرد. آنها شرایط خارجی زیادی را تحمیل می کنند تا دولت ها را ملزم به نقض آنها نکنند.

در اندیشه اسلامی می گوییم همه شرایط بیرونی را که در دنیا وجود دارد ایجاد کرده ایم، اما در حکومت اسلامی یک نظارت درونی و یک اعتقاد درونی داریم; اینکه حکومت باید متدین باشد. عادل و متدین باشد، عدالت داشته باشد، ظلم و فساد نکند، کارآمد باشد، دزدی و اختلاس نکند.

این ویژگی ها را برای مبانی و معرفی «الگوی حکومت اسلامی» برشمردیم و نیاز به تبیین و تثبیت ویژگی های این الگو داریم تا مزایا، ویژگی ها و شاخص های آن شناخته شده و نسبت به الگوی حکمرانی خوب بین المللی متمایز شود. نهادها و اینها موضوعاتی است که در این دوره به آن خواهیم پرداخت. در این جلسه فقط مباحث کلی بیست جلسه را مطرح کردم. انشاالله در جلسات آینده سرفصل ها را توضیح خواهیم داد.

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *