در روزهای اخیر، نئولیبرال ها تحت رهبری اتاق بازرگانی به فکر محروم کردن بیشتر کارگران از حقوق خود افتاده اند. در حالی که اتاق بازرگانی علم «حقوق منطقه ای» را مطرح کرده است، در حقیقت حداقل دستمزد 9 میلیون تومانی معادل یک سوم خط فقر است و کارگران با این پول نمی توانند سفره ساده ای برای خانواده های خود تهیه کنند.

سیاست های سلب حق رای و تعدیل اتاق بازرگانی سال هاست که در دستور کار بوده است. اما این بار با تمرکز بر «حقوق منطقه ای» به دنبال محرومیت از حداقل دستمزد هستند که حتی به نیمی از سبد خانواده هم نمی رسد.

گزارش ضد کارگری

در روزهای اخیر مرکز پژوهش های اتاق بازرگانی ایران گزارش داده است که برای افزایش رفاه و جلوگیری از عدم تعادل در بازار کار، روند مذاکره ذی نفعان برای حداقل دستمزد در پایان هر سال متوقف شود و حقوق باید پایان یابد. منطقه ای تعیین شود.

در بخشی از این گزارش ضد کارگری آمده است: «مهمترین دلیل اجرای سیاست حداقل دستمزد، افزایش میانگین سطح زندگی اقشار آسیب پذیر و کم درآمد است که سطح حداقل دستمزد متفاوت است. با توجه به معیارهایی مانند محدوده جغرافیایی، سن و زمینه فعالیت، در تعداد انگشت شماری از کشورها از جمله ایران، حداقل دستمزد به دلایلی مانند اجتناب از پیچیدگی های قانونی و سهولت اجرا به صورت ملی و یکسان تعیین می شود.

این گزارش مشکل عدم تعادل بازار کار، نابرابری و تبعیض در کشور را ناشی از حداقل دستمزد 9 میلیون تومانی کارگران می داند و می گوید: «تعیین حداقل دستمزد ملی به دلیل نادیده گرفتن تفاوت های منطقه ای می تواند منجر به عدم تعادل شود. در بازارهای کار همچنین باید توجه داشت که با توجه به تأثیر مستقیمی که سیاست حداقل دستمزد بر متغیرهای اسمی (مانند قیمت و دستمزد اسمی) و متغیرهای واقعی (مانند تولید و اشتغال) دارد، این سیاست دارای بازیگران و عوامل مختلفی است. تغییرات اغلب در محافل مختلف اجتماعی و سیاسی بحث برانگیز است.

اتاق بازرگانی با تاکید بر رویکردهای علمی افزود: همانطور که مطرح شد، امروزه بیش از هر زمان دیگری نیاز به اتخاذ رویکردی دقیق و مبتنی بر واقعیت مبتنی بر مطالعات علمی برای افزایش رونق و پرهیز از عدم تعادل های مختلف احساس و انتظار می رود. در بازار کار، روند فعلی بر اساس مذاکره بازیگران در مورد حداقل دستمزد در پایان هر سال و با استفاده از تجربیات جهانی، متوقف شد، حداقل دستمزد در کشور منطقه ای است و با توجه به ویژگی های بازار کار در هر منطقه، تعیین شود.

«رویکردهای علمی و جهانی دستمزدها» به معنای به رسمیت شناختن حق مذاکره آزاد است. یعنی کارگران می توانند اتحادیه های مستقل خود را ایجاد کنند و نمایندگان این تشکل ها با حق اعتراض صنفی که یکی از حقوق اساسی کارگران در کنوانسیون ها محسوب می شود، پای میز مذاکره با کارفرمایان بنشینند. 87 و 98 سازمان بین المللی کار; آیا فضایی در کشور وجود دارد که از رویکردهای علمی برای تعیین حقوق صحبت کند؟

فرامرز توفیقی، فعال کارگری با تاکید بر لزوم به رسمیت شناختن حق تشکل و مذاکره آزادانه کارگران گفت: جالب است که اتاق بازرگانی به کشورهای دنیا و روند تعیین دستمزد در این کشورها اشاره می کند. ; آیا اجازه همگرایی افقی و عمودی کارگران در بازار کار و فضای اقتصادی را می دهند تا در هر منطقه و در هر بخشی بتوان با قدرت و اتحاد با کارفرمایان مذاکره و مذاکره کرد؟

واقعا به دنبال چه چیزی هستند!

مشکل اصلی، اما نه از منظر علمی و جهانی، دشمنی چندین ساله با حداقل دستمزد جهانی است. حداقل دستمزدی که نمی توان برای دو هفته از ماه استفاده کرد. اتاق بازرگانی می گوید ما در کشورهای پیشرفته دنیا «دستمزد فراگیر» نداریم، اما نمی گوید در هیچ کشور پیشرفته ای دستمزد نصف خط فقر نداریم!

مؤسسات مستقل برای محاسبه سبد معیشت در کشورهایی مانند انگلستان، هزینه‌های زندگی ماهانه (Cost of Living) را به صورت آزاد و واقعی و با در نظر گرفتن تمام مؤلفه‌های تأثیرگذار از جمله هزینه‌های مسکن محاسبه می‌کنند. هزینه زندگی در همه جا حداقل 10 تا 15 درصد بالاتر از خط فقر است و حداقل دستمزد کارگران – اعم از منطقه ای، اتحادیه ای یا جهانی – برابر با هزینه زندگی بالاتر از آستانه فقر تعیین می شود. چرا اتاق بازرگانی نمی پذیرد که هیچ جا سبد معیشتی را حداقل و برابر خط فقر بسیار کاهش یافته محاسبه نمی کنند و سپس حداقل دستمزد را کمتر از نصف این سبد معیشتی تعیین می کنند؟

توفیقی می گوید: ابتدا بند دوم ماده 41 قانون کار را رعایت کرده و حداقل دستمزد را به عنوان حداقل سبد معیشتی خانواده های کارگری تعیین کنند. سپس به مذاکره در مناطق یا اصناف مختلف می روند تا بالای این طبقه قرار بگیرند که در واقع برابر با «خط بقا» است! حداقل دستمزد در هیچ منطقه ای از کشور نباید کمتر از حداقل سطح معیشتی باشد.

هدف نئولیبرال ها و نمایندگان سرسخت خرده بورژوازی برای کسب سود قانونی کردن استثمار قدرت در مناطق حاشیه ای و دورافتاده است. امروز کارگر یک فروشگاه برند در استانی مانند مازندران در ازای ده ساعت کار سخت ماهیانه بین 6 تا 7 میلیون تومان درآمد دارد یا کارگر یک شرکت بیمه در سیستان و بلوچستان باید با کارفرما به توافق رسمی برسد. 6 میلیون تومان به او بپردازد. یک ماه کار کنم و اگر بازرس بیاید بگوید بله تمام حقوقم را گرفته ام. حالا می خواهند این رویه را به قانون تبدیل کنند تا بهره برداری پنهان قانونی و به راحتی قابل دسترسی باشد…


اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *