دوم نوامبر مصادف با صد و شصتمین سالگرد اعلام آرتور جیمز بالفور وزیر خارجه بدنام بریتانیا است. متن کوتاهی که پیامدهای فاجعه باری چون اشغال فلسطین و تشکیل رژیم ساختگی و آپارتاید صهیونیستی، کشتار مردم فلسطین، نسل کشی زنان و کودکان، اخراج مردم بومی فلسطین از سرزمین های اجدادی، مصادره زمین آنها و غیره. این اعلامیه ناشناس سرآغاز پیدایش غده سرطانی و نامشروع در منطقه غرب آسیا بود که عواقب آن همچنان گریبان مردم منطقه و فلسطین را پس از گذشت تقریباً هشتاد سال ادامه می دهد. صهیونیست ها با کمک اجداد آنگلوساکسون خود و با تکیه بر تاریخ نگاری و ظلم، در جغرافیای منطقه غرب آسیا دچار بحران شده اند.
امروز که بیداری و مقاومت مردم فلسطین اوج جنایات و نسل کشی صهیونیست ها را به جهانیان نشان داده است، فرصت مناسبی است تا روز نکبت بیانیه بالفور را بازخوانی کنیم تا بدانیم چه اتفاقی افتاده است. نکبت 1948.
اعلامیه بالفور ابراز همدردی انگلیس با آرزوها و آرزوهای صهیونیسم بین المللی برای ایجاد خانه به اصطلاح ملی صهیونیسم در فلسطین شد. این اعلامیه که در سال 1917 در اواسط جنگ جهانی اول منتشر شد، در شرایطی منتشر شد که تقریباً بیست و یک سال از شروع جنگ جهانی دوم و ادعای نسل کشی یهودیان توسط نازی ها و ظاهراً می گذرد. بریتانیا و صهیونیستهایش با هم توافق دارند. در دو دهه آینده هر اتفاقی بیفتد، اطلاعات و دانش کافی داشتند!
حضور صهیونیست ها در سرزمین مقدس بر اساس دو روایت تحریف شده و نادرست تاریخی است. روایت اول می گوید که در کتاب مقدس یهود به آنها (یعنی صهیونیست ها) این سرزمین وعده داده شده است و روایت دوم می گوید; ملاک آنها ادعای کشتار و نسل کشی یهودیان توسط نازی ها در طول جنگ جهانی دوم بود. این دو داستان، به ویژه داستان دوم، زمینه ساز اعزام سیل عظیم یهودیان به سرزمین فلسطین و مقدمه ای برای اشغال و ویرانی آن سرزمین شد که تا امروز ادامه دارد. جالبتر و غم انگیزتر این است که سه سال پس از انتشار بیانیه بالفور و در توافقات فاتحان جنگ جهانی اول، اداره سرزمین مقدس فلسطین به بریتانیای کبیر و وعده بالفور به صهیونیست ها واگذار شد. وارد عمل شد. خیلی ساده انگارانه است که باور کنیم این موارد صرفاً به دلیل تصادف بوده است. سرزمین فلسطین هزاران سال است که ساکنان فرهنگی، صنعتی، کشاورزی و البته مذهبی بوده است که انگلیسی ها طی اعلامیه ای به صهیونیست ها دادند! در طول حیات نامشروع این رژیم اشغالگر، آپارتاید و کودک کشی، دولت های غربی همواره تلاش کرده اند تا واقعیت را به بطن خود بیاورند و موضع مستضعفان و ستمگران را تغییر دهند. صهیونیستها همیشه به روی جنایات و انتقامجوییهای بیثواب باز بودهاند و هرگاه صدایی از جناح راست در دفاع از فلسطین بلند میشد، یهودستیزی را فریاد میزدند. اخیراً پس از عملیات طوفان الاقصی، حامیان و دایه های رژیم صهیونیستی بار دیگر بر زمین نشسته اند و با الفاظ جاه طلبانه سعی در وارونه جلوه دادن حقیقت و تجهیز و تشویق این رژیم باطل کرده اند. وظیفه ای که قبلاً به انگلستان تعلق داشت پس از پایان جنگ جهانی دوم و ظهور آمریکا در نظام بین الملل به این کشور منتقل شد. حمایت بی قید و شرط آمریکا و انگلیس از رژیم صهیونیستی دلیل اصلی ناکامی شورای امنیت سازمان ملل در احقاق حقوق فلسطینیان و وتوی 45 قطعنامه این شورا است که آخرین قطعنامه آن اخیراً اجرایی شد، آمریکا نه تنها از توقف جنایات رژیم صهیونیستی در غزه خودداری کرد، بلکه حتی از رأی مخالف به یک قطعنامه بشردوستانه نیز خودداری کرد! در تضاد آشکار با ادعاهای دروغین خود در مورد حقوق بشر، ایالات متحده به این قطعنامه رای منفی داد، قطعنامه ای که قرار بود راه را برای غیرنظامیان غزه برای ابراز حمایت بیشتر از جنایات جنگی در نوار غزه هموار کند. واضح است که این قانون مصداق عینی بی توجهی ایالات متحده به اصول اولیه انسانی و حقوق بین الملل تلقی می شود. نکته اینجاست که این رژیم دروغین با وجود سال ها مراقبت و پرورش از کودکان توسط انگلیس و سپس آمریکا، مانند فرزند نامشروعی است که نمی تواند روی زانو بایستد و برای ادامه زندگی ننگین خود همیشه وابسته به تنفس مصنوعی است. بدون شک آینده متعلق به فلسطین است.
*منتشر شده در روزنامه ایران
۳۱۱۳۱۱