به گزارش پی ام آپ به نقل از فرادیددر بخشی از یک نامه عاشقانه از دوره قاجار آمده است: چشمان زیبایت را ببخش، به خاطر عکسی که وعده دادی، دلم میخواهد به عکس تو خوش باشد، دستم از دامن تو کوتاهتر است. شاید امروز نوشتن نامه حداقل به شکل و شمایل قدیمی تقریباً منسوخ شده باشد، اما اگر به چند دهه قبل برگردیم به نامه های عاشقانه در دل اسناد تاریخی با تقریباً همان سبک و لحن نگارشی برمی خوریم. درست مانند آنچه در داستان های عاشقانه قدیمی نوشته شده است.
در نامه های عاشقانه در میان اسناد دوره قاجار، تعبیر عاشق به معشوق غالباً شبیه تعبیری است که خادم نسبت به ارباب و پادشاه خود به کار می برد. به عبارت دیگر، همان عشقی است که در ترانه های عاشقانه قدیمی دیده می شود.
در روزگاری که رسیدن به مسافتهای دور بسیار دشوار بود و راههای ارتباطی بسیار محدود بود، نامهها تنها دریچهای بودند که از آن میتوان هوای عشق و راحتی را تنفس کرد. شاید به همین دلیل است که نویسندگان کوشیده اند تا بزرگترین شور و اشتیاق، حسرت و بی حوصلگی خود را در پیچ و تاب کلمات زیبا، صمیمانه و غالباً ادبی برسانند و به آنها برسند.
در اینجا قسمت هایی از متن دو عاشقانه قاجار و تصاویر آنها را مشاهده می کنید. این نامه ها گاهی حاوی تصاویر عاشقانه در قالب نقاشی هستند و به همین دلیل می توان آنها را نوعی کارت پستال عاشقانه نامید.
1. راستش را بخواهید، خیلی وقت است که از وضعیت سلامتی مبارک خبر نداریم.
امیدوارم حال عزیزتون به اذن خدا خوب باشه.اگه حالم رو بپرسید الحمدلله سالمم ولی چه سلامتی؟ من از دوری همه ی بیماری های دنیا را دارم عزیزم تو نمی دانی به خاطر عشقت روز و شب چه بر سرم می آید .
منو ببخش به خاطر چشمای قشنگت عکسی که قول دادی با عکست دلمو شاد میکنم دستم از دامن تو کوتاهتره . .
2. جناب خاکپایی گرامی، گرچه شقاوت حق تعالی جای تعجب نیست، اما در طمع چاکر جای تعجب است که با وجود این همه ظلم، همیشه امید کسب اذن و امضای مبارک را یدک می کشم. آیا می توانیم ملاقات کنیم؛ ماموریت چاکار بعد از ده سال چیست؟ چقدر باید صبر کرد؟ حرفی نداریم، اما خط استقامت کشیده شده است. علیرغم اینها درخواست شما هر چه باشد برای ما باعث خوشحالی و رضایت است. . .
دیگه اذیتمون نکن، میترسم خدا سرزنش کنه. . . به خدا سوگند اختیار من در دست توست، از حال تو تعجب می کنم، نه مرا تکریم می کنی و نه یک کلمه را امضا می کنی. اینگونه تمام شد عمرم در انتظار تو چشمانم سفید شد در انتظار پیام تو گوشم همچنان زنگی بر در است، خداوند متعال ما را به خواسته هایمان هدایت کند. . .