رضا عطاران پس از موفقیت «ساعت خوش» و شهرتی که در دهه 70 به دست آورد، در دهه 80 و اوایل دهه 90 روی سریال سازی متمرکز شد و در بیشتر سریال های خود بازی کرد. او علاوه بر سریال خودش، تجربه بازی در چندین سریال از کارگردانان مختلف را نیز داشت، اما حضورش در شبکه نمایش خانگی به «قلب یخی 3» محدود شد و پس از آن تا قبل از آن در هیچ سریالی بازی نکرد. بازی در سریال “دفتر” آغاز شد. توجه داشته باشید، کیارش اسدی زاده به بهانه انتشار این سریال از 26 آبان، نگاهی اجمالی به نقش های متفاوت عطاران در این سریال داریم.
به گزارش بازتاب آنلاین، عطاران در یکی از قسمت های سریال «قطار ابدی» در میان آثاری که کارگردانی کرد نیز بازی کرد که به دلیل المان بودن به آن اشاره ای نکردیم. وی علاوه بر این در چندین قسمت از سریال عروسکی زنده یاد مجید دلبندم که مدیریت هنری آن را بر عهده داشت نیز بازی کرد.
دنیای شیرین عمو بهروز بوکای | 1376
رضا عطاران در سریال دنیای شیرین نقش عموی خانواده ای را بازی می کرد که با پسر کوچکش در واحد باغلی زندگی می کرد. او به تازگی همسرش را از دست داده بود و نمی توانست خانواده اش را اداره کند و نمی دانست چگونه با پسرش رفتار کند. به همین دلیل مدام با او مشکل پیدا می کند. او ساکت بود و برخلاف همیشه فاقد شور و شوق بود، اما حضورش در کنار اعضای خانواده اصلی موقعیت های جالبی را به وجود آورد. عطاران زمانی که از طریق «ساعت خوش» به شهرت رسید این نقش را بازی کرد و پس از این سریال «سیب خنده» را کارگردانی کرد.
کوچه اقاقیا مرز رضا عطاران ۱۳۸۲
«کوچه اقاقیا» اولین سریال آخر شب رضا عطاران بود که در آن نقش فرامرز را بازی کرد. او نقش یکی از فرزندان خانواده تهرانی را بازی کرد. در ابتدای سریال فرامرز از زندان آزاد شد و می خواست دوران حبس خود را پنهان کند و مدام به همه می گفت که در قبرس است در حالی که همه حقیقت او را می دانستند. فرامرز نیز مانند دیگر نقشهای رضا عطاران در آثار بعدیاش، شخصیتی سوءاستفادهگر داشت و میخواست از دیگران سوء استفاده کند. او آماده پاسخگویی بود و با همه چیز و همه شوخی می کرد. عطاران در سریال های بعدی خود برخی از ویژگی های فرامرز را حفظ کرد و شدت و ضعف را بسته به جنسیت نقشی که بازی کرد تغییر داد.
دوش خانه احمدرضا عطاران 1383
رضا عطاران در سریال خانه بهدوش در نقش احمد دوست آقاماشالا ظاهر شد. مردی ساده لوح و ساده لوح که با آقای ماشالا برابری می کرد و سعی می کرد مشکلاتش را حل کند. احمد نیز مانند ماشالا علاقه ای به بافتن نداشت، اما به او یاد داد که چگونه کفش درست کند تا بتوانند با هم کار کنند. از جایی به بعد زندگی او با خانواده ماشالا گره خورد و در نهایت داماد ماشالا شد. زوج رضا عطاران و حمید لولایی در این سریال موقعیت های جالبی ایجاد کردند و حماقت آنها نه تنها آزاردهنده بلکه خنده دار نیز بود. این نقش عطاران با بقیه سریال هایش متفاوت بود.
متهم از رامین فرار کرد | رضا عطاران 1384
رضا عطاران در «متهم فراری» نقشی نسبتا کم رنگ داشت. از اواسط سریال مثل دزد وارد شد و مدام به هاشم آقا قول می داد که پولش را بدهد و با او به انور و انور رفت و قول داد که حقیقت را به کسی نگوید. از این گذشته دختر هاشم آقا را دوست داشت و پایش در این خانواده سفت تر شد. موهای کوتاه و ریش پروفسوری داشت و معمولاً عینک آفتابی می زد. یکی از جذاب ترین سکانس های این سریال در قسمت آخر بود. جایی که رامین با بقیه در حال رقصیدن بود در حالی که داماد و کفش هایش از پایش افتاده بود. می رقصید و می رقصید و دنبال بند کفشش می گشت.
تارت و شیرین ناصر رضا عطاران 1394
ناصر «ترش وشیرین» مصداق بارز شخصیتی بیکار و بی خیال بود که مثل انگلی به خانواده شوهر جدید مادرش چسبیده بود و حاضر به انجام هیچ کاری نبود. عطاران در ظاهر سعی کرده بود ناصر را شخصیتی بد شکل جلوه دهد. موهای بلند، نامرتب و چرب خود را به پایین سرش می چسباند و ژاکت چرمی قهوه ای اش را در نمی آورد. هیچکس را در نظر نمی گرفت و آنقدر گستاخی اش بالا بود که به صاحبخانه اشتباه می گفت و برایشان تابلو می کشید. او از هر فرصتی برای بهره برداری استفاده می کرد. عطاران تمام تلاش خود را کرده بود تا موجودی حریص را طراحی کند و در این امر کاملاً موفق بود.
بزنق | غریبه رضا عطاران ۱۳۸۷
نادر «بوزنگاه» معتاد بیکاری است که از مرگ پدرش سوء استفاده کرده و سال ها به خانه ای که برادرش در آن زندگی می کرد نقل مکان کرد. نکته قابل توجه در شخصیت نادر این است که عطاران وحشی گری، بی مسئولیتی و استثمار دیگران را به گونه ای در هم می آمیزد که مخاطب خود را حریص و سرگرم می کند. از قسمت اول سریال ویژگی های عجیبی مشخص می شود. پدرش را از دست داد و به جای اینکه خودش به مراسم خاکسپاری برود، بی احتیاطی می رود حمام می کند، سیگار می کشد و با خیال راحت سر کار می رود. سپس بدون هیچ احساسی در کنار پدرش در ماشین نعش کش به خواب می رود و ترمه جسد را روی او می گذارد و به خواب می رود. تنها خط قرمز کمیاب در کل سریال دخترش درسا است. او تنها زمانی احساسات خود را نشان می دهد که با دخترش روبرو می شود. البته در ادامه سریال و بعد از اینکه برادرش را از پشت بام پرت می کند تا حدی می توان عذاب وجدان را در شخصیت او مشاهده کرد.
قلب یخی 3 | اسفندیار | سامان مقدم 1392
اولین تجربه همکاری رضا عطاران با شبکه نمایش خانگی در «قلب یخی 3» رخ داد. او در این سریال نقش اسفندیار وکیل دادگستری را بازی کرد. پرونده های معیوب و پرسود نمی گرفت و وضعیت مالی خوبی نداشت. از آنجایی که با مهران با بازی مهران دوستی طولانی داشت، وکالت پرونده را از پدر سایه که مورد علاقه مهران بود پذیرفت. زوج مهران مدیری و عطاران در این سریال موقعیت های جالبی را خلق کردند. این اولین باری بود که عطاران در نقش پدر یک کودک بازی می کرد و به این خاطر قابل توجه بود. البته علیرغم داشتن پتانسیل زیاد، خود سریال به دلیل توزیع نامناسب، دیده نشد و به یادگار ماند.
«نوت بوک» دومین تجربه عطاران در سریال شبکه نمایش خانگی است که از جمعه بیست و ششم آغاز شد. آبان در پلتفرم فیلم نت منتشر خواهد شد.