طناز طباطبایی یکی از شناخته شده ترین بازیگران سینماست که در دهه 80 به شهرت رسید و در دهه 90 اوج گرفت و اکنون به عنوان یکی از ستاره های سینمای ایران شناخته می شود. طناز طباطبایی فعالیت سینمایی خود را با دیشب باباتو دیدم آیدا به کارگردانی رسول صدر عاملی آغاز کرد. طناز طباطبایی در سال های اخیر با ایفای نقش های مهم سینمایی خوش درخشیده و سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر را از آن خود کرده است. طناز طباطبایی در حال حاضر 40 ساله و مجرد است. اسم طناز طباطبایی همیشه با بهنوش طباطبایی همراه می شود، اما جالب است بدانید که این دو نسبتی به هم ندارند.

یک هفته از قتل فجیع داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی فر می گذرد اما هنوز واکنش های احساسی هنرمندان به این فاجعه تمام نشده است.

طناز طباطبایی در جدیدترین واکنش متنی احساسی منتشر کرد و اشک های برای از دست دادن داریوش مهرجویی بی پایان است.

طناز طباطبایی با انتشار تصاویری در ادامه این متن در صفحه اینستاگرامش نوشت: از شبی که خبر هولناک و عجیب و تلخ درگذشتت را دیدم هر لحظه برای من یک لحظه ماتم است این تمام نشد این اشک های لعنتی تمام نمی شود… این آتشی که در دلم ماند با آب خاموش نمی شود.

فقط این شب ها باغی را تصور می کنم که درختانش به یاد و نام تو روییده و روییده اند، شاخه هایش آزادانه در باد می رقصند، مثل نت های موسیقی آثار تو، مثل ما، پرشور و عاشق.

حالم بد است، بدتر از آن چیزی که تصور می کردم. حسرت یک نگاه پر مهر شما و بوسه دستت در دلم ماند و رفتی، دلم برای لوبیا پلویی که قولش را داده بودیم، دلم برای یک بار دیگر شنیدن صدایت تنگ شده است.

که دریغ شد، چقدر قدر این سالها را کم دانستم… چقدر کم کمک کردم!

امروز با دیدن فیلم پایان تشییع جناب آقای داودنژاد نازنین به شدت گریه کردم آقای مهرجویی.

همگی دوستت داشتیم، چه تیشه ای بود که دل عاشقانت را شکست.

یاد بروشور تئاتر افتادم و اتفاقی با دیدن آن چاقوی سمی و نفرین شده ای که به شدت قلب ما را پاره کرد.

دودلی و درد و حسرت در دل ما ماند…

تو هم پیشگو بودی، یکی از خلاق ترین، دوست داشتنی ترین و شیرین ترین آدم های زندگی ما بودی، زندگی بدون نابغه ای مثل تو تلخ و پوچ بود…

یادم می آید اولین مخاطب تئاتر ما مونا عزیز بود، گفتی اگر بچه ها ارتباط برقرار کنند همه چیز خوب است، چون بچه ها صادق ترین هستند و آن روز همزمان با اجرای ما برای مونا ما را نقاشی کرد و  و شما همان را در بروشور کار زیر یادداشت خودتان کار کردید از مونا پرسیدی که آیا کار را دوست داری و مونا نقاشی را به تو داد و این پاسخ صادقانه مونا تو را به وجد آورد و دل ما را شاد کرد و چقدر خوب تشخیص دادی. ،

امروز مونا نقاش ماهر، جسور و صادقی شده است، اما با هزار درد که برایشان فقط از خدا صبر و شکیبایی می خواهم.

او هنرمند است، هنرمند مطمئناً غم بزرگ را به کار بزرگ تبدیل خواهد کرد، شک ندارم…

آقای مهرجویی الان میتونم حرف بزنم همیشه میدونستم طاقت رفتنت رو ندارم اما این شبا هر لحظه تعجب میکنم که چقدر بی تابم صدایی تو سرم مدام بهم میگه چقدر قدرش رو کم میدونم چقدر پر از عشقت لبریز شدم…

جای تو سبز، روحت در آرامش، یادت جاودانه در دل و جان ماست.»

40f8185er8uh

j4PQdNNKL9ib

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *