علی ربیعی در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت:
کنفرانس «فلسطین; «ریشهها و پیامدها» در بخش گفتوگو با مخاطب نتیجهای قابل تامل داشت.
این روزها دو نکته را باید در نظر داشت؛ اولاً، نگرش برخی از ایرانیان نسبت به این رویداد با دیدگاه نسل های پیشین ایرانیان و حتی با دیدگاه سایر مردم (اعم از مسلمان و غیرمسلمان) در کشورهای دیگر متفاوت است (که در یادداشتی جداگانه به آن خواهم پرداخت). و دوم، تحلیل ها و تفاسیر ارائه شده توجه متفاوتی را به این پدیده جلب می کند.
عباس عبدی: آیا جنگ باید ادامه یابد؟ / تنها ایده برای پایان دادن به جنگ در غزه، ایده دو کشور است
واکنش شمخانی به اعترافات فقید بایدن/نتانیاهو ارزش دانستن دارد
در این کنفرانس برخی از سوالات از منظر «تئوری توطئه» مطرح شد. با ساختار کلی رویکرد توطئهآمیز (که سالهاست در این ادبیات هم در داخل و هم در خارج برای ما شناخته شده است): توطئهگران تلاش میکنند تا از محور اصلی رویداد، یعنی مسئله آشکار اشغالگری و سؤال بدیهیتر اجتناب کنند. مقاومت در برابر اشغالگری که مشخصه مسئله فلسطین است. آنها به فرضیه های خیالی خود مانند «دست پنهان» یک کشور خاص یا «دست پنهان ضد امپریالیسم چپ» و به طور کلی اشاره به عواملی با احتمالات دور و غیرواقعی پناه می برند. برخی نیز با درک محدود و محدودی از “منافع ملی ایران” صحبت می کنند تا انزوای ایران از زیستگاه خود در غرب آسیا را ترویج دهند. و با این نگرش ساده لوحانه که اگر ما به عنوان یک ملت از وقایع منطقه و جغرافیای خود غافل شویم، در پناهگاه امن و قلعه مانند خود از آثار حوادث مصون می مانیم. در این میان یکی از حضار که از تئوری توطئه فراتر رفته و با اشاره به «نظریه یونگ» درباره معضل به رسمیت نشناختن جهانی دردها و زخم های جمعی ملت فلسطین، گفت: دردی که دیده نمی شود و درمان شده است.» درد غزه و حماس در این ایالت. سال هاست که دیده و تغییر نکرده است… در نتیجه شاهد انتقال این درد به نسل های بعدی و دوره های متأخر تاریخی هستیم و با این روند این درد ادامه خواهد داشت. تا زمانی که جهان درد غزه را به رسمیت نشناسد و قدرت های بزرگ به طور استثنایی از حمایت یکجانبه از اسرائیل دست برندارند، شعاع این درد ادامه خواهد داشت. فکر می کنم در این راه خانم شیرین عمرانی منش که به همراه سایر دانشجویان دکتری در رشته روابط بین الملل سهم بسزایی در غنی سازی ترکیب مخاطبان کنفرانس داشتند…
به نظر من درست به اصل ماجرا رسید: آن روز در کنفرانس شاهد فاجعه ای بودیم که “دردی استحاله نشده” و زخم نامرئی یک ملت از نظر شناخت و هویت به مجروحان بمب گذاری شده پیوند خورد و تبدیل شد. روشی مشابه برای قرار گرفتن در معرض حملات مخرب صهیونیست ها. از زبان این محقق روابط بین الملل می توان گفت که بار دیگر پرتوهای این درد نامرئی سرایت کرد و قلب همه ما را جریحه دار کرد.
چنین تراژدی های شناخته شده ای نشان می دهد که استعاره «سرطان» توصیف ضعیفی از کاری است که یک رژیم تروریستی جامع طی دهه ها به طور عملی و سیستماتیک انجام می دهد.
برای توصیف آسیبی که اسرائیل در تمام ابعادش در این دهه ها بر پیکره جغرافیای زیستی ما وارد کرده است، باید به نظریه های مختلف با قدرت تبیین بیشتری متوسل شد. اکنون دانشگاه یک مسئولیت مهم دارد:
من نگرش برخی از توده های مردم را نتیجه مدرنیته و سیاست غلط سیاسی و رسانه ای قدرت سازی می دانم، اما فراتر از آن در مسئله غزه حقیقتی وجود دارد که حقوقدانان، جامعه شناسان روابط بین الملل و ارتباطات می توانند دانشگاهی خود را محقق کنند. وظایف ماموریت فراتر از دانشگاه و مقاومت بودن. در مقابل هجمه رسانهای صهیونیستها و شاخههای فارسی صهیونیسم و اسرائیل در قالب سخنرانانی که گاه به شکل «ایرانی» ظاهر میشوند تا بیشتر فریب دهند و تحریف کنند، علم تشکیل دهند. تحلیل تریبون این دانشجوی روابط بین الملل به همراه آنچه رئیس انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطی در تریبون همایش بیان کرد، چشم انداز دو پنجره ای (پنجره روابط – پنجره ارتباطات) را می گشاید. حوادث حاد اخیر منظورم چیزی است که استاد متعهد «هادی خانیکی» از منظر حوزه تخصصی و ارتباطی خود به پیروزی «روایت الگوریتم» تعبیر کرد و گفت:
در شرایطی که الگوریتمهای اینترنتی در سطح جهانی و محلی کوچکترین رفتار افراد را رصد میکنند، در شرایطی که ماهوارههای فضایی حرکت خودروها را رصد میکنند و در شرایطی که مسیر انتقال پول شفاف شده است، چگونه این اتفاق افتاد. در چنین شرایطی؟ چرا تصویر یهودیان و اسرائیلی ها کارساز نبود؟»
به عبارت دیگر، میتوان گفت قدرتی که قادر به مشاهده حرکت ماشینها و مردم است، نمیتواند مسیری را که «درد تبدیلنشده» از سینه به سینه طی میکند، طبق قوانین خاصی مشاهده کند:
از سینه به سینه می رود
درباره راه پنهان فضایل و رذایل
از منظر روابط بین الملل، در کاربرد اصیل نظریه «اکسل هونت» فیلسوف آلمانی می توان گفت:
«در شرایط عقیمسازی فرآیند شناسایی حداکثری و واکنش خشونتآمیز فعالان، این امنیت انسانی به معنای وسیعی که «باری بوزان» (یکی از نظریهپردازان مکتب امنیت ملی کوپهناک) در نظر دارد، تهدید میشود. به عبارت دیگر در این تعامل ابتدا امنیت فردی مورد تهدید قرار می گیرد و خشونت رخ می دهد و با گسترش دامنه این مبارزه برای بازگرداندن محیط امن، این تهدیدها به جامعه و دولت نیز گسترش می یابد. بنابراین، از یک سو، “درد نامرئی و تغییر ناپذیر” و از سوی دیگر، “فرایند عقیم شناسایی” داریم که به نوبه خود می تواند به طور فزاینده ای به مناطق جدید سرایت کند.
از دردها و ریشه ها گفته ام، درمان ها و سوء استفاده ها را هم گفته ام:
بر اساس تحلیل ادوارد سعید، «سایمون ویل» در این زمینه ظرافتهای خاص خود را دارد که میگوید: «ریشهدار بودن شاید اساسیترین و فراموششدهترین نیاز بشر باشد.» اما میافزاید:
بسیاری از درمانهایی که برای اخراجها در عصر جنگهای جهانی، اخراجها و کشتارهای دستهجمعی ایجاد میشود، وحشتناکتر از دردی است که بر آنها وارد میشود، و در میان آنها «دولت» یا بهطور دقیقتر «دولتگرایی» است. این موذیترین چیز از همه است، زیرا فرقه دولت جایی برای هیچ ارتباطی باقی نمیگذارد. دیگر هیچ کس باز نخواهد شد.» (ادوارد سعید، اندیشههایی در مورد آوارگی، ترجمه حورا یاوری)
همانطور که دیدیم، گناه دولت های غربی در طرد و اخراج یهودیان در قالب دولت گرایی صهیونیستی در قالب صهیونیسم کاذب در بطن جغرافیای ما نمایان شده است. این اقدام شوم نمونه ای از فرافکنی بود که از ادوارد سعید نقل کردیم. به این ترتیب آنچه در این قرن ها مشکل اروپایی ها بود با قدرت استعمار انگلیس به منطقه ما کشیده شد و به «مشکل ما» ساکنان این منطقه مظلوم تبدیل شد و این همان طور که در توییت هوشمندانه «دکتر دکتر» گفتیم. . ظریف» یعنی بازتولید ناسیونال سوسیالیسم به شکل صهیونیستی…
27218