در آن لحظات اولیه قتل داریوش مهرجویی و همسرش اهالی فرهنگ و هنر به این فاجعه واکنش نشان دادند. در زیر مجموعه ای از این فونت ها را مشاهده خواهید کرد:

هانیه توسلی (بازیگر): «خبر به قدری وحشتناک، آنقدر عجیب و عالی است که زبانم بند آمده است. دو ساعتی هست که صدایش را شنیده ام و دارم گریه می کنم. بی زبان، گریان و مات و مبهوت، به کارگردان محبوبم فکر می کنم. به مهرجویی بزرگ.” برای آن که خلاق و هنرمند بود حضور نازنین در سینما گنج بود.”

مهدی یزدانی خرم (منتقد و نویسنده): شما داریوش مهرجویی را کشتید. داریوش مهرجویی را کشتند. داریوش مهرجویی با چاقو کشته شد، داریوش مهرجویی با چاقو کشته شد. شبانه او و همسرش را كشتند و كشتند و قطعاً خون خانه آنها گرفته شد. او را تهدید و تهدید کرده بودند.

داریوش کوشی در شب پاییزی و من در نیمه شب، با اینکه هنوز نمی دانم چگونه به نبود مهرجویی فکر کنم، فعل «کشتن» را فشار دادم. و می نویسم چون استخوان هایم یخ زده است و با صدای بلند به مریم می گویم که داریوش مهرجوی را با چاقو کشتند.

حتما به خانه آمده اند. چند نفر بودند؟ مطمئناً وقتی او را گرفتیم به او فکر نکردیم، او مشغول خوردن خون بود. من 44 سال دارم و نمی دانم چگونه این قتل را باور کنم. یعنی داریوش مهرجویی دیگر وجود ندارد و داریوش مهرجویی 83 ساله را کشتند تا دیگر وجود نداشته باشد.

من نمی دانم. منتظر صبح، خبر، آفتاب هستم تا هنوز بفهمم چه خاکی به سرمان ریخته اند. من حتی نمی توانم آن را تصور کنم. تصور می کنم داریوش مهرجویی را کشتند. شبانه کشتند. آدم کشی در شب معمول است، اما داریوش مهرجویی «عادی» نبود و چه کسی او را کشت؟ چه کسی او را کشت؟ چه کسی او را کشت؟ چه کسی او را کشت؟ چه کسی داریوش را کشت؟ چه کسی خون او را ریخت؟ چه کسی همسرش را کشت؟»

یاشار نورایی (منتقد سینما): «سر داریوش مهرجویی کارگردان بی بدیل سینما و افتخار فرهنگ ایران را بریدند و زنش را سلاخی کردند، چه بگویم؟» به کی و چه بگویم؟ قصابی برای فرهنگ و غرور؟ چرا چرا چرا!!! و عدالت و انسانیت چه شد؟ و چه بر سر این کشور و فرزندان و فرهنگ آن آمده است؟ تسلیت می گویم به فرهنگ و تاریخ ایران و جامعه ای که به خوبی پاسدار طبیعت بی نظیر و دردناک خود و لعنت بر قاتلان و فرهنگ کشان نبوده است.

نیما حسنی نسب (منتقد سینما): “فاجعه، فاجعه، فاجعه”

غلامرضا موسوی (تهیه کننده و روزنامه نگار): باور نکردنی است، نیمه های شب است و خبر قتل استاد بزرگ سینمای ایران، داریوش مهرجویی و همسر و همکار عزیزش منتشر شده است. شب بدی است. یاد استاد جاودانه و تسلیت به فیلم ایرانی و خانواده بزرگ آن و مردم عزیزمان.

مازیار فخری ارشاد (منتقد سینما): باورنکردنی تلخ و وحشتناک… تسلیت به فرهنگ و هنر ایران زمین

شاهرخ دولکو (فیلمساز و منتقد): «آدم واقعاً لال می‌شود…»

راز خرد: اوه وای با این همه درد، این نگرانی، این غم، این غم و… چه کنیم؟

داریوش مهرجویی

مهدی خرم دل (مستند و روزنامه نگار): گزارش‌هایی که از قتل فجیع داریوش مهرجویی و وحیدا محمدی فر می‌شنویم بسیار تکان‌دهنده است. امیدوارم فردا صبح اطلاعیه رسمی در این باره نرسد.»

مهرزاد دانش (منتقد سینما): «وقتی دیدیم حمید هامون وقتی خبر سر بریدن عده‌ای را در روزنامه خواند، شوکه شد، از کجا می‌دانستیم که 34 سال بعد، خودمان هم از شنیدن همین خبر درباره خالقمان در نیمه‌شب، شوکه و شوکه می‌شویم. ؟”
این چه نوع کرکی است؟”

محمد آقازاده (روزنامه نگار): «خبر یک فاجعه است، فراتر از یک فاجعه. قتل داریوش مهرجویی کارگردان معروف و همسرش، حتی زمانی که قبلاً تهدید به مرگ کرده بود، آنقدر شوکه شده‌ام که نمی‌دانم درباره او چه بنویسم.» نقش در فیلم گاو و در بقایی سینما. از ساخت محبوب ترین فیلم ایرانی ما، از دیگر فیلم های او، از ترجمه هایش…

جلیل اکبری صحت (فیلمساز و روزنامه نگار): قتل داریوش مهرجویی، صرف نظر از سناریو، برای بطن فرهنگ ایران بد است، مرگ او فاجعه بزرگی است و قاتل یا قاتلان مرتکب جنایتی نابخشودنی شدند.

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *