امروز که دو سه روز از عملیات طوفان بزرگ الاقصی و وسعت می گذرد، میزان تلفات نیروها و تجهیزات و همچنین تخریب مقر نظامی رژیم اسرائیل هر روز بیشتر نمایان و مهم می شود. سوال کارشناسان این است که آیا نتانیاهو، نخست‌وزیر راست‌گرا و افراطی اسرائیل پاسخ خواهد داد؟ واکنش به رسوایی نظامی چه خواهد بود؟

در پاسخ می توان سناریوهای متعددی را پیش بینی کرد، از جمله: 1- حمله محدود به غزه و سرزمین فلسطین، 2- حمله به سرزمین فلسطین و مراکز مقاومت در کشورهای منطقه، 3- مشارکت در یک حمله بزرگ. حمله به جنگ در خومیانه

توضیح هر یک از موارد فوق ممکن است نکات کلیدی را برای رد یا پذیرش این سناریوها ذکر کند، از جمله:

– در خصوص سناریوی جنگ بزرگ، تحلیلگران معتقدند که با توجه به هزینه های بالای سیاسی و نظامی این تصمیم و تاثیر مخرب این جنگ بر اقتصاد شکننده خاورمیانه از یک سو و عدم همکاری قدرت های بزرگ که به دلایل مختلف مرتبط با سیاست کلان نظام بین الملل و منافع این بازیگران با رهبران تل آویو متحد شده بودند، همراه با فشار افکار عمومی بر حزب لیکود به دلیل روحیه خصمانه و مضر آن، همواره صلح را از بین می برد. و ثبات منطقه و ترس احتمالی از قیام ملت های منطقه، دلیل نقش مخرب اسرائیل در روابط منطقه ای و آثار بسیار پرهزینه و مخرب هر نوع جنگ در این جغرافیای داغ و داغ و ظهور بحران کلان اقتصادی به دنبال درگیری نظامی در این منطقه، این گزینه نمی تواند اولویت فوری سران رژیم صهیونیستی باشد.

در مورد گزینه جنگ منطقه ای، کارشناسان بر این باورند که اگر تل آویو بخواهد همزمان با گروه های مقاومت در فلسطین و لبنان و همچنین ارتش سوریه و لبنان بجنگد و به اصطلاح دایره جنگ را در منطقه گسترش دهد، این رویارویی نظامی خواهد بود. برای اسرائیل خواهد بود. پیامدهای سیاست نظامی و امنیتی زیاد و دشوار خواهد بود، زیرا تجارب جنگ در سال 2006 با حزب الله لبنان و در سال 2009 با گروه های مقاومت در فلسطین نشان داده است که این گروه ها حداقل در حال حاضر از ظرفیت و امکانات لازم برای جنگ برخوردار هستند. جنگ کوتاه مدت و تل آویو با توجه به ضربه شدید طوفان الاقصی، آستانه تحمل نه تنها بهتر از گذشته است، بلکه به دلایل مختلف توانایی این رژیم به میزان قابل توجهی کاهش یافته و کار را برای تل‌آویو سخت کرده است. آویو برای مقابله با جبهه های مختلف. در عین حال، تجربه جنگ‌های منطقه‌ای نشان می‌دهد که اسرائیل به تنهایی نتوانسته در چند جبهه وارد عمل شود، اما این نوع اقدامات می‌تواند منجر به افول قدرت نظامی آن شود. در عین حال، فشار افکار عمومی کشورهای اسلامی و عربی خاورمیانه همواره مانع بزرگی در برابر هرگونه تصمیم اسرائیل برای جنگ بوده است. از سوی دیگر، به نظر می‌رسد که انتخاب گزینه جنگ از سوی اسرائیل، تمام تلاش‌های دیپلماتیک این رژیم برای عادی‌سازی روابط با کشورهای عربی را که چندین سال به طول انجامیده، کاملاً بی اثر می‌کند.

در مورد گزینه سوم، به نظر می رسد همه نشانه ها حاکی از آن است که دولت نتانیاهو تمرکز زیادی بر جبران این کسری اطلاعاتی و امنیتی با حمله به غزه در کوتاه ترین زمان ممکن، وارد کردن تلفات انسانی و حمایت دارد. پیروزی بزرگ می تواند برای دولت جناح راست فعلی مطلوب باشد. در عین حال دلیل اولویت دادن به حمله به غزه این است که عملیات طوفان الاقصی از این کشور کنترل و انجام شد و این قسمت از خاک فلسطین در حال حاضر بزرگترین ضربه را به عزت اسرائیل وارد کرده است. محاصره همه جانبه غزه توسط وزیر جنگ این رژیم گواه محکمی بر اولویت این سناریو در سیاست نظامی اسرائیل است و عوامل متعدد دیگری این گزینه را تقویت می کند.

تنها چیزی که باقی می ماند، احساس اخیر رسانه ای درباره نقش ایران در این عملیات بزرگ و به عبارتی قرار گرفتن کشورمان در این مخمصه است. این موضوع اکنون بیشتر یک کارکرد تبلیغاتی دارد تا ایران را مجبور به رفتار محتاطانه در مقابل فشار رسانه ای اقدامات خصمانه تل آویو کند.

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *