درباره که چرا زنان در روابط متجاوزانه «میمانند»، گمانهزنیهای گوناگونی وجود دارد، اما همواره یک دلیل اصلی و ساده نادیده گرفته میشود. واقعیت آن است که زنان نمیتوانند این نوع روابط را ترک کنند.
از هر سه زن آمریکایی یک نفر در معرض رابطۀ متجاوزانه است که بیشتر در قالب خشونت فیزیکی رخ میدهد. این وضعیت حاکی از نوعی الگوی اجبار و کنترل است که میتواند شامل تجاوز عاطفی، تجاوز جنسی و تلاش برای منزویکردن و کنترلِ شریک زندگی نه فقط از نظر اجتماعی که از منظر مالی باشد. بازماندگانِ این نوع روابط در روایتهایی بیشمار از بحران مالی در چنبرۀ روابط متجاوزانه سخن میگویند.
حامیان حقوقی، کارشناسان و سیاستگذاران بهتدریج دریافتند که تمرکز بر خشونت فیزیکی برای محافظت از قربانیان در برابر آسیب کافی نیست. به همین دلیل در قانون خشونت علیه زنان که در سال 2022 تصویب شد، تجاوز اقتصادی نیز به عنوان شکلی از تجاوزگری توسط کنگرۀ ایالات متحده تعریف و تدوین شد؛ با این حال ضرورت دارد اقدامات گستردهتری در این خصوص صورت گیرد.
تجاوز اقتصادی میتواند اشکال مختلفی داشته باشد. دامنۀ این نوع تجاوز میتواند از متقاعدکردن یا وادارکردن شریک جنسی به ترک شغل تا تضعیف تدریجیِ کار زن از طریق تلاش برای دیررسیدن به محل کار، خرابکاری در پروژههای مهم شغلی یا حضور در محل کار و اثرگذاریِ عاطفی کشیده شود. متجاوزان ممکن است امور مالیِ شریک خود را کنترل کنند، آنها را از داشتن حساب بانکیِ شخصی بازدارند، یا حتی مالشان را تمام و کمال مصادره کنند.
در خلال یکی از نظرسنجیهای مرتبط در بریتانیا، سی و دو درصد از بازماندگان اظهار کردند که فرد متجاوز دسترسی آنها به منابع مالی را کنترل میکند و پنجاه و شش درصد گزارش دادند که توانایی آنها برای کار محدود شده است. این اقدامات قربانی را از نظر مالی به متجاوز وابسته میکند و حتی با تشدید آزار، دور شدن را برای او سختتر میکند.
بازماندگانِ این نوع روابط تا مدتها ماجرای سوءاستفاده از مال و اموالشان را با دیگران در میان میگذارند، اما بنا به تحقیقاتی که اخیراً در دانشگاه آکسفورد و دانشگاه آلتو در فنلاند انجام دادهایم و اولین مطالعۀ پهندامنه درخصوص تجاوز اقتصادی محسوب میشود، ارقام و نتایج جالبی به دست آمده است.
مطالعۀ آماریِ دادههای فنلاند این امکان را در اختیارمان گذاشت تا اطلاعات پلیس و سوابق مالیاتی را به هم ارتباط دهیم و وضعیت مالیِ متجاوزان و قربانیان را طی چندسال بررسی کنیم. افراد فارغ از هر نوع جنسیت میتوانند قربانی و مرتکب تجاوز باشند، اما مطالعۀ ما بر رایج ترین نوع رابطۀ خشونتآمیز، یعنی رابطهای که در خلال آن مردی زنی را قربانی میکند، تمرکز یافته است.
ما روابطی را بررسی کردیم که در نهایت به آزار فیزیکی میرسید و منجر به گزارش پلیس میشد. سپس به گذشته برمیگشتیم تا ببینیم این آزار چگونه شکل گرفته است. بررسی روابط ما را به الگویی واضح هدایت کرد.
زنانی که درگیر رابطۀ متجاوزانه بودهاند، بلافاصله پس از نقل مکان به محل زندگی پارتنرشان، با کاهش قابل توجه درآمد و سطح اشتغال مواجه میشدند. دو سال پس از زندگی مشترک، درآمد سالانۀ آنها شش درصد و نرخ اشتغاشان چهار درصد کاهش مییافت. وقتی به روابط قبلیِ این زنان نگاه میکردیم، گزارشهایی مبنی بر آزار و اذیت نداشتیم و چنین افولی در وضعیت مالی نیز مشاهده نمیشد.
درحالیکه از توان مالی زن بلافاصله پس از همخانگی با شریک آزارگرش کاسته میشد، خشونت فیزیکی اغلب زمان میبرد تا تشدید شود.
پنجاه و یک درصد از زوج های نمونۀ ما حداقل دو سال قبل از اولین گزارشِ خشونت با هم زندگی میکردند.حداقل برای برخی از زوجها، سوءاستفادههای اقتصادی با وابستگی بیشتر قربانیان به متجاوزان، زمینۀ خشونت فیزیکی را فراهم کرده است. اظهارات بازماندگان نیز دال بر همین واقعیت است.
ما دریافتیم که وقتی زنی گزینههای اقتصادی بیشتری در اختیار دارد، احتمال اینکه فرد متجاوز را ترک کند، افزایش می یابد.
دراختیارگذاشتن امکانات به قربانیانِ خشونت خانگی برای بازگرداندن استقلال مالی و توان خروج از خانه میتواند یکی از بهترین شیوههای حمایت و بازگرداندن حقوق ازدسترفته باشد.
در موارد شدیدترِ سوءاستفادۀ اقتصادی، ممکن است نیاز به نوعی استرداد از سوءاستفادهکنندگان به قربانیان داشته باشیم. این غرامت می تواند قدرت اقتصادی زن را احیا کند و داراییِ سلبشده را به او بازگرداند.
درمجموع توانمندسازی اقتصادی میتواند به زنان کمک کند تا از گیرودار روابط آزارگرانه خارج شوند. تحقیقات نشان میدهد که وقتی زنان توانایی بیشتری برای کسب درآمد داشته باشند، میزان خشونت خانگی کاهش مییابد.
مطالعۀ ما نشان داد که زنان تحصیلکردۀ دانشگاهی با درآمد بالاتر کمتر قربانیِ آزار اقتصادی و فیزیکی میشوند. آموزش بهتر و سواد مالی میتواند زنان را قادر سازد تا مسئولیت داراییِ خود را بر عهده بگیرند و قدرت اقتصادیشان را حفظ کنند.
زنان باید قبل از دستکشیدن از استقلال مالیشان به دقت به جوانب امر بیندیشند. برای زنان غیرمعمول نیست که به مردان «تکیه کنند» به خصوص اگر صاحب فرزند باشند، اما این حالت باید برآمده از انتخاب آزادانه باشد و با ایجاد تعادل بین نیروی کار مزدبگیر و فاقد مزد در خانواده درنهایت منفعت هر دو طرف را تأمین کند.
کنترل بر پول شکلی از قدرت و در بسیاری از موارد بخش جداییناپذیری از تجاوز و آزارگری است و از اینرو باید بخشی جداییناپذیر از راه حلِ داستان نیز باشد.
منبع: واشنگتن پست
نویسنده: امیلی نیکس (اقتصاددانِ کار و استادیار امور مالی و اقتصاد بازرگانی در دانشکدۀ بازرگانی مارشالِ دانشگاه کالیفرنیای جنوبی)
مترجم: لیلا احمدی