عصر ایران; یادداشت مهمان؛ مصطفی زکریا پور – مدیر عامل انتشارات نامک – 22 تیر 1402 وقتی خبر بستری شدن زندهیاد فیروزمند به دلیل خستگی و ضعف شدید در بیمارستان پارس به من رسید، هر روز از یکی از بستگانش (خواهرش) جویای احوالش شدم.
26 تیر 1402 با هزاران امید و آرزوی بهبودی به اتفاق آقای صدری (مدیر انتشارات نامک) به عیادت ایشان رفتیم. او بیهوش روی تخت در ICU دراز کشیده بود و به نظر می رسید که خوابیده است. با پسرش (مازیار) صحبت کردم و او از روند درمان گفت. دستش را گرفتم و با صدای آهسته گفتم: استاد بلند شو زکریا آمده با او بحث کند. ساعت ملاقات به پایان رسید و من در راه خانه برای بهبودی استاد دعا می کردم که ساعت 10:30 شب پیامکی دریافت کردم مبنی بر اینکه استاد ما را برای همیشه ترک کرده است.
میز کاظم فیروزمند در انتشارات نامک (متولد 4 مهر 1325 تبریز – درگذشته 5 فروردین 1402 در تهران) / عکس: مصطفی زکریا پور
زندهایاد کاظم فیروزمند، مترجمی پرکار و نادر در زمینههای فلسفه، تاریخ، ادبیات، علوم سیاسی، جامعهشناسی، مردمشناسی، تئاتر و سینما، در تبریز چشمان خود را به این دنیا گشود و در دانشگاه فردوسی مشهد در رشته ادبیات فارسی تحصیل کرد.
فیروزمند شاگرد دکتر دکتر بود. دکتر غلامحسین یوسفی. شریعتی، دکتر. جواد حدیدی و جلال متینی در مشهد. او از دوستان صمیمی مناف فلکی نیز بود و همین دوستی باعث دستگیری و زندانی شدن وی برای مدتی شد (این دوستی به گونه ای بود که هر وقت نام مناف به میان می آمد ناراحت می شد).
زنده یاد فیروزمند در زندان خود شروع به یادگیری زبان انگلیسی کرد و اولین ترجمه خود را با عنوان دوزخ مجموعه داستان بورخس در سال 1356 منتشر کرد و برای نشریات سینمایی و ادبی ترجمه کرد.
از او شنیدیم که دوستانش در اوایل انقلاب در وزارت بازرگانی استخدام کردند، اما چون اخلاق و ویژگی هایش با شرایط اداری سازگاری چندانی نداشت و با وجود تنگنای مالی، پس از چند سال درخواست بازنشستگی داد و پس از آن به طور کامل وقف ترجمه شد.
چند ترجمه از زنده یاد فیروزمند
برخی از ترجمه های مهم فیروزمند عبارتند از:
شاخه طلایی (مطالعه ای در جادو و دین) نوشته جیمز جورج فریزر (انتشارات ایج)
ایران بین دو انقلاب، از مشروطه تا انقلاب اسلامی، یرواند آبراهامیان (نشر مرکز)
مبانی اندیشه سیاسی مدرن، کوئنتین اسکینر
انقلاب مشروطه انگلیس و ایران، منصور بنکداریان (نشر نامک)
ظهور اسلام وستا، سرخوش کورتیس (مطبوعات کارزان)
گزیده ای از مقالات مهم Kaye du Cinema با ویرایش جیم هیلیر (ناشران ممنوعیت).
ناسیونالیسم و مدرنیسم، آنتونی دی اسمیت (نسخه سوم)
فرانکشتاین، مری شلی (انتشارات مرکز)
دیوان و قشون در دوره صفویه، ویلم فلور (تغییر)
چهره های تمدن فرنان برودل (نسل خورشید)
انسان و جامعه، جان پلاماناتز (انتشارات روزن)
خاستگاه امپراتوری ایران نوشته وستا سرخوش کورتیس (انتشارات کارزان)
ایران در قرون اول اسلامی نوشته ادموند هرتزیگ (نشر مرکز)
ترجمه کاظم فیروزمند از کتاب بریتانیا و انقلاب مشروطه ایران منصور بنکداریان: سیاست خارجی، امپریالیسم و اپوزیسیون به عنوان اثر شایسته سی و دومین دوره جایزه کتاب سال شناخته شد. و ترجمه او از کتاب «گزیده مقالات پایه کایه دو سینما» به ویراستاری جیم هیلیر نیز به عنوان کتاب سال در بخش ترجمه در چهارمین جشنواره کتاب تبریز معرفی شد.
اعتبار ترجمه کتاب بریتانیا و انقلاب مشروطه ایران: سیاست خارجی، امپریالیسم و اپوزیسیون.
فیروزمند در دو سه سال گذشته به بررسی روشمند، تحقیق و ترجمه داستان های کوتاه انگلیسی معاصر در کنار آثار دیگر پرداخته است. حاصل مجموعه ای از داستان های معاصر است که در مجلات ادبی مانند نیویورکر منتشر شده است که برخی از آنها را او ترجمه کرده است.
اثر معروف پاتریشیا کرون، پیامبران ایرانی در قرون اولیه اسلامی، آخرین کتابی بود که کاظم فیروزمند ترجمه آن را به پایان رساند و به زودی توسط انتشارات نامک منتشر خواهد شد.
زندگی، پشتکار و سخت کوشی
زنده یاد فیروزمند فردی بسیار شریف و شخصیتی مثال زدنی بود. با همه روی مهر و عشق لمس می کرد و من هیچ تکبر در او نمی دیدم. در واقع آنقدر قد بلند بود که اجازه می داد با او شوخی کنم و همیشه می گفت زندگی همین است، باید لحظه ها را گرامی بداری. او مردی پاک با قلب بزرگ بود. وقتی شخصی برای او کاری انجام می داد، با ابراز اشتیاق از آنها تشکر می کرد. خلاصه پیله بود. یکی دیگر از خصوصیات او این بود که دوست داشت دانش خود را به جوانان علاقه مند و مستعد منتقل کند.
صرف نظر از سواد، مهارت ترجمه و کار، اخلاق، رفتار و انسانیتش بی نظیر بود و به راستی یکی از شریف ترین افرادی بود که در عمرم دیدم.
زندهیاد فیروزمند را بسیار سختکوش دیدم چون میدانم از سال 91 تا 93 از صبح تا شب در دفتر نمک بود و چهار پنج ساعت بدون اینکه از جایش بلند شود میدیدم که مدام ترجمه میکرد. فقط وقتی داشت ترجمه می کرد سیگار دستش بود و سیگار می کشید.
بعد از پنج ساعت بلند شد، آمد، برای خودش چای ریخت یا چیزی خورد، چند دقیقه استراحت کرد و هر از گاهی با من شوخی کرد.
وقتی از چیزی در زندگی و … ناراحت می شد می گفت ترجمه و کار آرامش می کند و کاری به نام کاردرمانی انجام می داد و پول و مادیات اصلاً برایش جالب نبود. او فقط برای نیازهای خانواده اش پول می خواست و خودش هم ساده زندگی می کرد و به قول یکی از همکارانمان مثل یک چریک زندگی می کرد.
او فردی بسیار شوخ طبع و خوش اخلاق بود و چندین سالی که با هم بودیم هر روز از او نیرو می گرفتم. هر کاری از دستش بر می آمد برای دوستان و اطرافیانش انجام می داد و از کمک ابایی نداشت، حتی تا جایی که پولی را که برای کارهای پزشکی پس انداز کرده بود به دوستی که مدت ها بود او را نمی شناخت، داد.
دلش برای همه می سوخت جز خودش، جز صفا و صداقت و درستکاری چیزی در او ندیدم. روحش شاد و یادش همیشه گرامی باد.
در بهار مثل ابرها گریه کنیم
در روز فراق دوستان سنگ ماتم بلند شود