میزان تماشای تلویزیون: روزانه صفر دقیقه!/ تماشا نه از سر انتخاب که از سر اجبار/ واکنش مخاطبان خبرآنلاین به ادعای مخاطب ۷۰ درصدی صداوسیما

مقاله در ساعت 2025-12-30 14:13:00 در بازتاب آنلاین منتشر شده است که با موضوع
میزان تماشای تلویزیون: روزانه صفر دقیقه!/ تماشا نه از سر انتخاب که از سر اجبار/ واکنش مخاطبان خبرآنلاین به ادعای مخاطب ۷۰ درصدی صداوسیما میباشد و مسئولیت این مقاله به عهده ما نیست

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، «میزان مخاطب»، سال‌هاست به یکی از مناقشه‌برانگیزترین محورهای ارزیابی عملکرد سازمان صداوسیما تبدیل شده است؛ سازمانی که هم‌زمان با افزایش صعودی بودجه سالانه‌اش، با پرسش‌های جدی درباره میزان اثرگذاری و همراهی مخاطبان روبه‌روست. تکرار ادعای برخورداری از جامعه آماری ۷۰ درصدی مخاطب و تعریف تماشای ۱۵ دقیقه‌ای به‌عنوان معیار سنجش، بار دیگر این پرسش را پیش می‌کشد که تجربه واقعی مردم تا چه اندازه با آمارهای رسمی هم‌خوانی دارد؛ پرسشی که خبرآنلاین در یک نظرخواهی، پاسخ آن را از زبان مخاطبانش جویا شده است.

«صفر دقیقه»؛ پرتکرارترین پاسخ

غالب‌ پاسخ کاربران، واژه‌ای ساده اما معنادار است: «صفر». بسیاری از مخاطبان تأکید کرده‌اند که سال‌هاست نه‌تنها برنامه‌ای از تلویزیون ایران تماشا نمی‌کنند، بلکه حتی آنتن را جمع کرده یا تلویزیون را به‌طور کامل کنار گذاشته‌اند. تکرار عباراتی مانند «صفر دقیقه»، «اصلاً نگاه نمی‌کنم»، «سال‌هاست ندیده‌ام» یا «تلویزیون نداریم» نشان می‌دهد که بخش قابل توجهی از کاربران اساساً خود را بیرون از دایره مخاطبان صداوسیما تعریف می‌کنند؛ حتی با معیار حداقلی ۱۵ دقیقه‌ای.

در همین زمینه یکی از کاربران تاکید کرده است: «من و خانواده پنج‌نفره‌ام در مجموع صفر دقیقه تلویزیون می‌بینیم.»

برخی کاربران با اشاره به معیار اعلام‌شده؛ روزانه ۱۵ دقیقه‌، آن را برای صداوسیما غیر قابل دستیابی خواندند. یکی از مخاطبان نوشت: «شما بگویید سالی ۱۵ دقیقه، اما باز هم جواب صفر است.»

کاربر دیگری با لحنی انتقادی‌تر نوشت: «واقعاً مسخره است. توی خانه‌ها دیگر اصلاً تلویزیون روشن نمی‌شود. همین ۱۵ دقیقه هم اگر ملاک باشد، آمار کهنسالان هم به ۲۰ درصد نمی‌رسد.»

تماشای محدود؛ فقط فوتبال یا سریال‌های خاص

در میان کامنت‌هایی که به تماشای محدود اشاره دارند، الگوی مشخصی دیده می‌شود:

تماشای فوتبال‌های مهم، آن هم به دلیل انحصار پخش، اطلاع از زمان اذان، یا روشن بودن تلویزیون در فضاهای عمومی. بسیاری از کاربران تصریح کرده‌اند که اگر فوتبال از پلتفرم‌های اینترنتی در دسترس باشد، حتی همین میزان حداقلی نیز حذف می‌شود. این گروه اگرچه ممکن است طبق تعریف مرکز تحقیقات صداوسیما «مخاطب» محسوب شوند، اما خودشان این نسبت را نه از سر انتخاب، بلکه از سر اجبار یا نبود جایگزین می‌دانند.

برخی کاربران حتی حداقل استفاده خود را از تلویزیون نیز مشخص کرده‌اند. یکی از آن‌ها نوشت: «من فقط برای اطلاع از اذان تلویزیون ایران را روشن می‌کنم؛ باقی‌اش را مطلقاً نگاه نمی‌کنم. هرچه هم از سهم من به آن‌ها بودجه بدهند، حرام است.»

 یکی دیگر از کاربران نوشت: «فقط مسابقات فوتبال استقلال و پرسپولیس؛ متأسفانه غیر از آن صفر.»

کاربر دیگری می‌گوید: «از سال ۱۴۰۰ تلویزیون من فقط برای «نون‌خ»، «پایتخت»، «زیرخاکی» و اخیراً سریال مهران مدیری روشن شده. تاک‌شوی غفوریان را هم می‌دیدم.»

مسأله فقط «تماشا» نیست؛ «مرجعیت» از دست رفته است

بخش مهمی از کامنت‌ها به نکته‌ای فراتر از زمان تماشا اشاره دارد: مرجعیت رسانه‌ای. کاربران متعددی نوشته‌اند حتی اگر سریال یا مسابقه‌ای را ببینند، اخبار و تحلیل سیاسی صداوسیما را به‌کلی کنار گذاشته‌اند و مرجع خبری خود را شبکه‌های اجتماعی، رسانه‌های آنلاین یا منابع غیررسمی می‌دانند. از نگاه این مخاطبان، جمع‌زدن بیننده ورزشی یا کودک با مخاطب سیاسی، نوعی «بازتولید مشروعیت آماری» است که با واقعیت مصرف رسانه‌ای همخوانی ندارد.

بی‌اعتمادی؛ کلیدواژه پنهان کامنت‌ها

واژگانی چون «دروغ»، «پروپاگاندا»، «جانبدارانه»، «غیرواقعی»، «بی‌ربط به زندگی مردم» و «صداوسیمای میلی» به‌طور گسترده در کامنت‌ها تکرار شده‌اند. حتی در میان کاربرانی که خود را بیننده صداوسیما معرفی کرده‌اند، رضایت از محتوا عموماً پایین توصیف شده و انتقاد از کیفیت، جهت‌گیری سیاسی و فاصله با مسائل واقعی جامعه پررنگ است. این مسئله نشان می‌دهد چالش اصلی صداوسیما صرفاً کاهش کمّی مخاطب نیست، بلکه فرسایش سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی است.

بودجه بالا، مخاطب پایین

انتقاد از بودجه صداوسیما، محور پررنگ بخش دیگری از نظرات بود. یکی از کاربران نوشت: «لطفاً بودجه ۳۳۰/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰ ریالی صداوسیما را قطع کنید؛ خودشان از تبلیغات به اندازه کافی درآمد دارند.»

کاربر دیگری تاکید کرد: «یک ریال هم هزینه برای این صداوسیما درست نیست. پزشکیان می‌توانست به‌جای جراحی دردناک برای مردم، جلوی این هزینه‌های سنگین و اضافه را بگیرد.»

اقلیت موافق؛ اما با ملاحظات جدی

در میان انبوه انتقادها، تعداد محدودی از کاربران نیز از تماشای منظم صداوسیما سخن گفته‌اند؛ اغلب با تأکید بر اخبار، برنامه‌های مذهبی، مستند یا شبکه کودک. با این حال حتی این گروه نیز معمولاً قیدهایی جدی مطرح کرده‌اند: پرهیز از برنامه‌های سیاسی خاص، نارضایتی از ادبیات برخی مجریان یا گلایه از حجم بالای تبلیغات. این نشان می‌دهد «مخاطب وفادارِ بی‌قید و شرط» نیز به‌سختی قابل شناسایی است.

مثلا یکی از کاربران نوشته است:«چند تا مجری وقیح و بی‌ادب و پررو (گاهی دلقک) در چند شبکه تندرو، با چند کارشناس تکراری و بی‌تجربه، سیاست تخریب دولت فعلی را دارند؛ تازه بودجه هم می‌خواهند.»

کاربر دیگری نیز اشاره کرده است: «مجریانی که اصالت خانوادگی و حلال و حرام برایشان مهم است، صداوسیما را ترک کنند؛ چون اکثر مردم راضی نیستند که از بیت‌المال پولی وارد دستگاه جبلی ـ جلیلی شود.»

مرور نظرات کاربران خبرآنلاین نشان می‌دهد که تعریف «روزانه ۱۵ دقیقه» به‌عنوان معیار مخاطبِ صداوسیما بودن، نه‌تنها قانع‌کننده نیست، بلکه در تجربه زیسته بسیاری از مخاطبان، به «صفر دقیقه» تقلیل یافته است؛ شکافی که بار دیگر پرسش درباره نسبت بودجه، مخاطب و کارکرد این سازمان را به در مرکز توجه افکار عمومی قرار داده است. مخاطبان خبرآنلاین، چه آن‌هایی که تلویزیون را کاملاً کنار گذاشته‌اند و چه آن‌هایی که رابطه‌ای حداقلی با آن دارند، یک پیام مشترک ارسال می‌کنند: مخاطب بودن، صرفاً با روشن بودن تلویزیون تعریف نمی‌شود.


۲۴۲۲۴۴

گردآوری شده از:خبرآنلاین

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما