مقاله در ساعت 2025-12-21 14:00:00 در بازتاب آنلاین منتشر شده است که با موضوع
رسانه زیست، پوشش و تصمیمهای نسل زد را غیرقانونی جلوه میدهد/ حذف چهرههای محبوب نسل زد، مرجعیت رسانه را به یوتیوب و بلاگرها واگذار کرد میباشد و مسئولیت این مقاله به عهده ما نیست
ریحانه اسکندری: در سالهای اخیر، شکاف میان نسل زد و رسانههای رسمی ایران، از سینما و تلویزیون گرفته تا سازوکارهای فرهنگی به یکی از جدیترین دغدغههای حوزه رسانه تبدیل شده است. نسلی که زیست روزمرهاش در فضای دیجیتال، شبکههای اجتماعی و پلتفرمهای جهانی شکل میگیرد، دیگر نه با الگوهای کلاسیک روایت ارتباط برقرار میکند و نه با رسانههایی که همچنان به زبان دهههای گذشته با او سخن میگویند.
سؤال محوری اینجاست: آیا نسل زد از سینما و تلویزیون فاصله گرفته، یا این رسانهها هستند که از درک زیست ذهنی و عاطفی این نسل بازماندهاند؟ چرا در حالی که در جهان نیز الگوی مصرف رسانهای نسل زد تغییر کرده، در ایران این فاصله عمیقتر و به نظر غیرقابل ترمیم میرسد؟ نقش سیاستگذاری، مدیریت رسانه و محتوا در شکلگیری این گسست چیست و آیا هنوز فرصتی برای بازسازی اعتماد و ارتباط وجود دارد؟
در فضایی که سلیقه فرهنگی نسل زد هر روز در اینستاگرام، یوتیوب و تیکتاک شکل میگیرد و مفهوم «تعامل» جایگزین «تکگویی» شده، رسانه رسمی تا چه اندازه توانسته خود را با این تغییرات همگام کند؟ و اگر نتوانسته، هزینه این عقبماندگی را چه کسی میپردازد؟
در همین راستا، با حامد موسوی، کارشناس رسانه، گفتوگویی انجام دادهایم تا ریشههای این گسست، نقش سینما و تلویزیون در شکلگیری آن و امکان یا عدم امکان ترمیم این شکاف نسلی را بررسی کنیم. در این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
سینمای ایران درک درستی از نسل زد ندارد
حامد موسوی در پاسخ به این سوال که آیا نسل زد از سینما فاصله گرفته، یا سینمای ایران از نسل زد جا مانده است گفت: «سوال بسیار خوبی ست و پاسخ یک بله محکم است. اما به نظرم نباید گفت از سینما فاصله گرفتهاند، به نظر میآید مسئله اصلی سوژه است. باید بپذیریم که در سینمای ایران درک درستی از زیست جهان نسل زد وجود ندارد و همچنان داستانها در کلیشههای دهههای ۷۰ و ۸۰ غرق است. بدیهیست که به این واسطه این نسل ارتباط مثبتی با سینمای روز ایران برقرار نمیکند. نسل زد به دنبال تعامل است، اگر فیلمی در این تعامل موفق نباشد، اگر در فضای مجازی ترند نباشد یا بحثی برنیانگیزد، از نظر این نسل وجود ندارد.»
در ادامه از او پرسیدیم وقتی در جهان هم نسل زد کمتر به سالن سینما میرود، چرا در ایران این شکاف عمیقتر و تقریباً غیرقابل جبران به نظر میرسد؟ موسوی در پاسخ با تاکید برای این مضامین محتواها یکی از مشکلات اصلی است گفت:« بیاید روراست باشیم، کدامیک از دغدغههای نسل زد در سینمای ایران انعکاس دارد که آنها بخواهند به سمتش کشیده بشوند، سینمای ایران ، غیر از بخش فاخر کم جان آن، درگیر درامهای خانوادگی و کمدیهای سطحیست. نسل زد درگیر هویت، اضطراب دیجیتال، تنهایی و انواع اقسام بحرانهای فکری از اقتصادی تا زیست محیطیست، یک مورد مثال بزنید که فیلمی مشخصا با این مضامین روی پرده رفته باشد و این نسل بتواند خودش را در آن ببیند یا پیدا کند.»
محتوا و تکنولوژی سینمای ما از چهان جا مانده است
او با اشاره به اینکه قطعا مشکل رشد پلتفرمها نیست بلکه محتوا است گفت: « قطعا مسئله محتواست، ابزار نمایش که نمیتواند مسئله اصلی باشد. در زمانی که سینما در اوج رونق خود بود،ویدئو هم با تمام قوا در خانهها رسالت خودش را پیش میبرد. تجربه جمعی برای تماشای یک فیلم، بر پرده نقرهای هنوز هم در جهان برای نسلهای مختلف جذاب است، اما این نکته هم نباید ناگفته بماند که تکنولوژی نمایش فیلم، مثل کیفیت صدا و تصویر و امکانات سینما در کنار برخی تفریحات جانبی هم در استقبال این نسل از سینما میتواند اثر گذار باشد که در بسیاری موارد در ایران ما از آن بسیار دوریم.»
موسوی در پاسخ به این سوال که چرا سینمای ایران هنوز نمیداند نسل زد چه میخواهد، از چه چیزی خسته است و به چه چیزی واکنش نشان میدهد؟ گفت: «به نظر میرسد سینمای ایران از نسل زد جا مانده است. نسل جدید به پلتفرمهای جهانی و بهترین محتوای روز دنیا دسترسی دارد و استانداردهایش بالا رفته است. وقتی او میتواند با یک کلیک وارد دنیای نتفلیکس یا سریالهای کرهای شود، سینمای ایران باید چیزی فراتر از «داستانهای تکراری» ارائه دهد تا او را به سالن بکشاند.»
تلویزیون سیاست انکار را برگزیده است
او در اینباره که تلویزیون نیز مخاطبان نسل زد را تقریبا بهطور کامل از دست داده است گفت: « ببینید تلویزیون ایران فقط نسل زد را از دست نداده است. بخش بزرگی از جامعه ایرانی از همه نسلها مرجعیت تلویزیون را کنار گذاشتهاند و این شکاف عمیقتر از این نسل است. اما به نظرم نقطه آغاز این گسست به صورت جدی با ظهور زیست دیجیتال شروع میشود. در حالی که نسل زد در حال کشف دنیای تیک تاک و اینستاگرام و یوتیوب است، تلویزیون با اتخاذ سیاست انکار، سعی در تکرار همان الگوهای دهههای قبل خود دارد. این نسل با سیاست تکگویی یا مونولوگ دیگر کنار نمیآید، دوست دارد نظر بدهد، نقد کند، اما تلویزیون ما، همچنان به مدل من میگویم و تو باید بشنوی ادامه میدهد.»

حذف چهرههای محبوب نسل زد، مرجعیت رسانه را به یوتیوب و بلاگرها واگذار کرد
او ادامه داد: «به نظر من تلویزیون سالهاست دیگر تلاشی برای دیده شده توسط بخش بزرگی از جامعه ایران نمیکند، صرفا تلاش دارد مخاطبان سنتی و احتمالا وفادار خودش را راضی نگه دارد. نسل زد که جای خودش را دارد. شما وقتی عملا هر چه چهره محبوب این نسل است از تلویزیون حذف میکنی و عملا ایدهای هم برای گفتمانی جدید و جایگزین نداری، مرجعیت محتوا به پلتفرمها و یا حتی آنچه امروز میبینیم به یوتیوب فارسی و مجری بلاگرهای تازه کار انتقال پیدا میکند.»
تلویزیون و طرفداری از یک تفکر خاص
موسوی در ادامه در پاسخ به این مسئله که در حالی که سلیقه نسل زد هر روز در فضای مجازی شکل میگیرد، چرا رسانه رسمی در سلیقهسازی فرهنگی عملاً غایب است گفت: « علت ساده است، چون تلویزیون ترجیح داد نمایندهی تفکر خاصی باقی بماند. این رسانه به جای اینکه “آینه” این نسل باشد، تبدیل به “دیوار” شد؛ دیواری که نسل جدید به راحتی با دور زدن آن به واسطهی تکنولوژی، دنیای خود را در جای دیگری ساخته و خواهد ساخت.»
از او در ادامه پرسیدیم که آیا رها شدن نسل زد در فضای مجازی، نتیجه مستقیم نبود استراتژی رسانهای و فرهنگی در داخل کشور نیست و او پاسخ داد: «اتفاقا در داخل کشور آنچه ما بیش از هر چیزی داریم انواع و اقسام استراتژیهای مختلف است کع در دهها نهاد مرتبط و غیر مرتبط تدوین میشود. استراتژیهای غیر واقع بینانهای که عمدتا معطوف به اهداف سازمانی نویسندگان آن تدوین میشوند تا رفع تکلیفی شود. شما این شکاف را نه در استراتژیها لزوما، بسادگی در سخنرانیهای سخنگویان این نهادها هم میبینید.»
اما چه کسی مسئول این شکاف است؛ سیاستگذار، مدیر رسانه، یا محتواسازی که جسارت شناخت نسل جدید را ندارد؟
موسوی میگوید: «بدیهیست که همه با هم، اما در نظر بگیرید که همه این عوامل هم تابع یک نظام فکری در ساختار حاکمیتی هستند، ابتدا آن ساختار باید ساختار فکری و گفتماناش را متناسب با اقتضای فکری و روحی این نسل بازنویسی کند، تا بتوانید از این عوامل هم انتظار داشته باشید این شکاف را پر کنند، در واقع باید گفت این شکاف باید ابتدا جای دیگری پر شود اگر قرار است مدیر رسانهای در این راستا پیش قدم شود.»

شکاف بین نسل زد و رسانه قابل ترمیم است
حامد موسوی در ادمه در پاسخ به این سوال که آیا این گسست نسلی در رسانه قابل ترمیم است، یا باید پذیرفت نسل زد دیگر مخاطب رسانههای رسمی نیست میگوید: «به نظرم قابل ترمیم است. رسانه رسمی، البته تعریف پیچیدهای دارد، دقیقا به چه رسانهای رسمی میگوییم؟ اما به هر حال، اگر منظورتان مشخصا صدا و سیمای فعلیست، من جای ایشان بودم یک شبکه با نام زد به این انبوه شبکههایم اضافه میکردم و حداقل آنجا کمی خارج از چارچوبهای منقبض و سرد جاری، سعی میکردم حداقل این گذاره را بسنجم که میتوان با این نسل حرف زد یا خیر.»
این نسل بسیار به سانسور، پروپاگاندا و تصنع حساس است
موسوی با تاکید بر اینکه نسل جدید به محتوا با هوش بالایی نگاه می کند گفت: «مسیر بی شک قابل ترمیم است، اما حواسمان باشد که این نسل دارد به سوژههای چند ثانیهای عادت میکند، باید شکاف ریتم و زبان و روایت هم قطعا تغییر جدی کند. در عین حال این نسل بخش بزرگی از زندگیاش در انزوای دیجیتال میگذرد، همانطور که گفتم سینما باید به شکل یک رویداد اجتماعی برایش بازتعریف شود تا آن را با دوستانش تجربه کند، دربارهاش محتوا تولید کند و در اینستاگرام خودش منتشر کند و بخش از یک جریان و ترند باشد. همچنین این نسل بسیار به سانسور، پروپاگاندا و تصنع حساس است و به خوبی آن را میفهمد، او حتی به یک محتوای دقیق هم با شک نگاه میکند که مبادا در زیرلایهای از آن درس اخلاق و نصیحت نباشد، پس شاید برای بازگشت این نسل باید یک تغییرجدی در نظام فکری سینما از مدیران تا کارگردان و سناریست و … اتفاق بیفتد، اما شانس وجود دارد. باید سینما از نقش معلم استعفا داده و به نقش همراه برای این نسل تغییر ماهیت بدهد. باید توجه کنیم که اصرار بر حفظ الگوهای قدیمی تولید محتوا، بزرگترین مانع ارتباط با نسل Z است.
او در انتها راه آشتی ابن نسل با سینما و تلویزیون را قربانی کردن ترسها و تغییر نگاه مدیریتی دانست و اشاره کرد: «نگاه قیم مآبانه باید تغییر کند، این نسل تشنۀ رسیمت یافتن است نه تربیت شدن. تا زمانی که نگاه مدیریتی سینما و تلویزیون بخواهد نسخه زندگی ایدهآل خود را به این نسل دیکته کند، هیچ آشتیای صورت نخواهد گرفت. در عین حال، خط قرمزهای سلیقهای و فرامتنی باید حذف شود. نسل زد در دنیای «بدون فیلتر» زندگی میکند. وقتی سینما و تلویزیون ایران به دلیل خط قرمزهای پوشالی، از نمایش بدیهیات زندگی این نسل یعنی از سبک پوشش و آرایش گرفته تا دغدغههایی مثل مهاجرت، شکاف اعتقادی با والدین و حتی موسیقی مورد علاقهشان سر باز میزند، در واقع به آنها میگوید: «زیست شما غیرقانونی است».
۵۹۲۴۴
گردآوری شده از:خبرآنلاین